کد مطلب:27816 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

جنگ بنی قُرَیظه












در نبرد خندق (احزاب)، توطئه بزرگ مشركان و یهودیان در هم شكست. در آن نبرد، بنی قریظه، پیمان عدم تعرّض به مسلمانان را شكسته و با مشركان، علیه پیامبرصلی الله علیه وآله همدستی كرده بود.[1].

پیامبر خدا فردای روز فرار مشركان، عازم در هم شكستن دژ بنی قریظه، آخرین لانه فساد یهودیان در كنار مدینه شد.[2] پیامبر خدا، نماز ظهر را خواند و فرمان بسیج داد و فرمود: «نماز عصر را در منطقه بنی قریظه به جا می آوریم».[3].

جلوه شخصیت مولاعلیه السلام در این حركت نیز چشمگیر است، بدین سان كه:

1. پرچم بلند اسلام در دستان پرتوان علی علیه السلام بود.[4].

2. پیشروان سپاه را علی علیه السلام فرماندهی می كرد.[5].

3. بنی قریظه، آوازه علی علیه السلام را شنیده بودند و چون مولاعلیه السلام را دیدند، فریاد می زدند: «قاتلِ عمرو بن عبدِ وُد آمد». ابن هشام می گوید:

سبب تسلیم شدن بنی قریظه به حكمیت سعد بن معاذ، این بود كه علی علیه السلام فریاد كشید: «به خدا سوگند، یا شربتی كه حمزه نوشید می نوشم، و یا دژ آنان را می گشایم!».[6].

یهودیان به لحاظ پیوستگی و دوستی دیرینی كه با سعد بن معاذ داشتند، به داوری او - كه می پنداشتند به نفع آنان خواهد بود -، گردن نهادند و سعد بن معاذ، حكم كرد كه مردان آنها كشته شوند، اموالشان مصادره شود و فرزندانشان اسیر گردند.[7].

179. الإرشاد: چون احزاب و گروه های مشركان پراكنده شدند و از برابر مسلمانان عقب نشینی كردند، پیامبر خدا به قصد بنی قریظه، دست به كار شد و امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام را با سی نفر از خزرجیان به سوی آنان فرستاد و به او فرمود: «بنگر كه آیا بنی قریظه دژهای خود را ترك كرده اند؟».

علی علیه السلام، چون به نزدیك دیوارهایشان رسید، از آنان دشنام شنید. پس به سوی پیامبرصلی الله علیه وآله بازگشت و حضرت را باخبر كرد. پیامبر خدا فرمود: «رهایشان كن كه خداوند، [ما را] بر آنها چیره می كند. كسی كه تو را بر عمرو بن عبد وُد چیره كرد، تنهایت نمی گذارد. پس بِایست تا مردم به گِرد تو جمع شوند و تو را مژده باد به یاری الهی كه خداوند، مرا از یك ماه پیش تر با افكندن ترسی [در دل آنان] یاری داده است».

علی علیه السلام می گوید: مردم به گِرد من جمع شدند و حركت كردم تا به دیوارهایشان نزدیك شدم. یهودیان از بالا نگریستند و چون مرا دیدند، یكی از آنان فریاد كشید: قاتل عمرو به سوی شما آمد. و دیگری گفت: بی گمان، قاتل عمرو به شما رو آورد. و برخی از آنها این را به فریاد به یكدیگر می گفتند و خداوند در دل هایشان ترس انداخت و شنیدم كه رجزخوانی چنین می خواند:

علی، عمرو را كشت

علی، پرنده شكاری را شكار كرد.

علی پشت را شكست

علی، كار را استوار ساخت.

علی پرده را درید.

پس گفتم: سپاس، خدای را كه اسلام را چیره ساخت و شرك را در هم كوبید. آن گاه كه قصد بنی قریظه كردم، پیامبرصلی الله علیه وآله به من فرمود: «با بركت خدا حركت كن كه خداوند، سرزمین و خانه هایشان را به تو وعده داده است ». پس با یقین به نصرت خدای عز و جل حركت كردم تا آن كه پرچم را در میان دژ فرود آوردم.[8].

180. السیرة النبویّة - در ذكر گردن نهادن بنی قریظه به حكم سعد بن معاذ -:علی بن ابی طالب علیه السلام، در حالی كه [با گروهش] بنی قریظه را محاصره كرده بود، فریاد برآورد: «ای لشكریان ایمان!» و با زبیر بن عوّام، پیش آمد و فرمود: «به خدا سوگند، یا آنچه را حمزه نوشید، می نوشم و یا دژ آنان را می گشایم! ».

پس گفتند: ای محمّد! ما به حكم سعد بن معاذ، گردن می نهیم.[9].









    1. تاریخ الطبری: 571/2، المغازی، 455/2، تاریخ الإسلام: 287/2.
    2. تاریخ الطبری: 581/2 و 583، السیرة النبویّة، ابن هشام: 244/3.
    3. تاریخ الطبری: 581/2، السیرة النبویّة، ابن هشام: 245/3، تاریخ الإسلام: 308/2.
    4. الطبقات الكبری: 74/2، تاریخ الطبری: 582/2، تاریخ الإسلام: 311/2.
    5. تاریخ الطبری: 582/2، السیرة النبویّة، ابن هشام: 245/3، المغازی: 499/2.
    6. السیرة النبویّة، ابن هشام: 251/3، الإرشاد: 109/1.
    7. الإرشاد: 111/1.
    8. الإرشاد: 109/1، كشف الیقین: 170/158، بحار الأنوار: 19/262/2.
    9. السیرة النبویّة، ابن هشام: 251/3، البدایة والنهایة: 122/4. و شایان ذكر است كه آنان به امید عفو سعد بن معاذ، به حكم كردنش گردن نهادند، چون پیش از اسلام با او سابقه دوستی داشتند؛ ولی سعد به كشتن مردان و اسارت زنان و به غنیمت گرفتن دارایی هایشان حكم كرد.